امام رضا ع

 

 

آن گاه كه درهاى آسمان گشوده شد و پرتوى از نور رخشان امامت بر زمين تابيد، مژده اى شادي بخش، دلهاى زمينيان را فراگرفت وتاريكناى سلطه گرى وهواپرستى، با زايش رهبرى ربّانى ورهاننده، به رسوايى افتاد.
يازدهم ذى القعده سال 148 هجرى كه امام رئوف ما زاده شد، وعلى بن موسى الرضا عليه السلام به عنوان سرچشمه اى از نيكى ومهربانى وهدايت رخ نمود، پناهگاهى پديد آمد كه خدا پرستان را در خود گرد آورد.
زاد روز آن رهبر هشتمين بر شيفتگان حضرتش خجسته باد.


 

ادامه نوشته

میلاد سلطان عشق حضرت امام رضا ع گرامیباد

میلاد سلطان عشق حضرت امام رضا ع گرامیباد

Image hosting by TinyPic

 

مهمان بزرگ «ايران»

مهمان بزرگ «ايران»

160146.jpg

عقل شخص مسلمان تمام نيست
مگر اين كه ده خصلت را دارا باشد:


۱. از او اميد خير باشد.
۲. از بدى او در امان باشند.
۳. خيراندك ديگرى را بسيار شمارد.
۴. خير بسيار خودرا اندك شمارد.
۵. هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود.
۶. در عمر خوداز دانش طلبى خسته نشود.
۷. فقر در راه خدايش از توانگرى محبوبتر باشد.
۸. خوارى در راه خدايش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد.
۹. گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد.
۱۰ . سپس فرمود: دهمى چيست و چيست دهمى؟ به او گفته شد: چيست؟
فرمود: احدى را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزكار تر است.

على بن شعيب شاگرد حضرت رضا (ع) مى گويد: روزى به ديدار حضرت رفتم. از من پرسيد: يا على! چه كسى از نظر زندگى بهترين مردم است؟ جواب دادم: شما به اين مطلب داناتريد. بعد از آن فرمود: كسى كه زندگى ديگران را از طريق امور زندگى خويش نيكو مى گرداند و سپس ادامه داد: مى دانى چه كسى از نظر زندگى از همه مردم بدتر است؟ جواب دادم: شما داناتريد. فرمود: كسى كه ديگران از زندگى او بهره اى ندارند.
اين جملات مرديست كه ايرانيان بيش از هزار و دويست سال است چون ميهمانى بزرگ احترام مى نهند و درگاهش محل زيارت جوان و پير است.
هشتمين امام شيعيان در يازدهم ذيقعده سال ۱۴۸ هجرى قمرى متولد و در سى و پنج سالگى به مقام امامت رسيد. پدرش حضرت امام موسى كاظم (ع) بود و مادرش تكتم كه از بهترين زنان عصر خود به شمار مى آمد.
مدت امامت امام رضا (ع) را مى توان به سه دوره جداگانه تقسيم كرد: ده سال اول كه همزمان با دوره زمامدارى هارون بود، پنج سال بعد كه مقارن با خلافت امين بود و پنج سال آخر كه مصادف شد با خلافت مأمون.
در سال هاى ۲۰۰ تا ۲۰۳ هجرى قمرى، حضرت رضا مقام وليعهدى مأمون خليفه عباسى را پذيرفت. اين پيشنهاد بنابر طرحى صورت گرفت كه بيشتر يك تاكتيك سياسى براى آرام كردن مخالفت هاى شيعيان بود اما به هرحال امام رضا حداكثر استفاده را از اين فرصت براى كمك به شيعيان على (ع) به عمل آورد.
مأمون گمان مى كرد با آمدن على بن موسى الرضا به ايران، ضمن پر شدن خلأ علمى و معنوى با دستاويز قرار دادن وليعهدى آن حضرت مى تواند بر اعتراضات شيعيان سرپوش بگذارد. ايرانيان كه از حكومت هاى گذشته خود خاطرات خوبى نداشتند از اين اتفاق استقبال كردند و آن را فرصتى براى تثبيت حضور شيعيان تحت فشار دانستند. اما با اين حال امام رضا (ع) مخالفينى نيز داشت كه پذيرفتن تصدى وليعهدى را توسط او نمى پذيرفتند. در اين مورد اگر متانت و زندگى ساده امام (ع) نبود، سوءاستفاده گران و هوچيان او را به دنياپرستى و علاقه به مال و جاه متهم مى كردند.
امام در سفرى به مكه، از طريق عراق عازم خراسان شد. از مكه تا بصره قافله با تشريفاتى فراوان به راه افتاد. وسايل پرزرق و برق دربار عباسى، امام را همراهى مى كرد تا ساده زيستى او كه مهمترين نشانه زندگى اش بود را نشانه رود. گروهى از رجال و اشراف نيز به دستور مأمون امام را همراهى مى كردند اما خود امام هيچ يك از افراد خانواده را به همراه نياورد. حتى تنها فرزند خود امام جواد را نيز ترك كرد تا بار اين مسؤوليت را يك تنه به دوش بكشد.
مسير حضرت رضا (ع) از بصره تا خرمشهر، از خرمشهر تا اهواز و سپس از راه اراك تا رى، نيشابور و مشهد مسيرى خاطره انگيز براى ايرانيان آن دوره بود. حضرت امام رضا (ع) در مركز خلافت اسلامى (مرو) با دانشمندان مختلف آن زمان و به ويژه رهبران مذاهب و اديان غيراسلامى مناظرات فراوانى داشت. احترامى كه حضرت در گفت وگو با پيروان مذاهب ديگر نشان مى داد يكى از دلايل علاقه و احترام بيش از حد غيرمسلمانان هم عصر حضرت به او بود. علاقه و احترامى كه تا امروز در ميان ايرانيان غيرمسلمان نيز باقى مانده است. مخالفت غيرشيعيان به ويژه در منطقه عراق آن روز بهانه اى به دست مأمون داد كه به خاطر آرام كردن آنان دست به عملى بزند كه سال ها خيال آن را درسر مى پروراند.
او در شامگاه بيست و نهم صفر سال ۲۰۳ هجرى قمرى فرمان شهادت حضرت را صادر كرد.
امام رضا (ع) نشانه هايى از فرهنگ ايرانى را بر دوش مى كشد. حضور او در مشهد، اين شهر را به قطبى براى رويكرد ايرانيان ـ از هر نوع دسته و اعتقاد و آيينى ـ تبديل كرده است تا آنجا كه كمتر ايرانى را مى توان پيدا كرد كه آرزوى زيارت هميشگى آستانش را در دل نداشته باشد.